به گزارش ایرنا – پژوهشگران حوزه زبان و ادبیات، در نشست «سعدی در آینه ایرانشناسی»، حکمت و شعر سعدی را بر ادبیات کلاسیک اروپا، بسیار اثرگذار دانستند. سیدسعید فیروزآبادی، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مترجم زبان و ادبیات آلمانی، در این نشست با اشاره به اینکه اولین ترجمههای آثار سعدی به زبانهای اروپایی در قرن هفدهم […]
به گزارش ایرنا – پژوهشگران حوزه زبان و ادبیات، در نشست «سعدی در آینه ایرانشناسی»، حکمت و شعر سعدی را بر ادبیات کلاسیک اروپا، بسیار اثرگذار دانستند.
سیدسعید فیروزآبادی، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مترجم زبان و ادبیات آلمانی، در این نشست با اشاره به اینکه اولین ترجمههای آثار سعدی به زبانهای اروپایی در قرن هفدهم انجام شد، گفت: نخستین گام، ترجمهای نه چندان قوی از بخشی از گلستان بود که اولین ترجمه آلمانی هم از روی آن صورت گرفت.
وی افزود: در دهههای بعد نیز گلستان چند بار، از جمله توسط آدام اُلئاریوس، به زبان آلمانی ترجمه شد. اُلئاریوس که در سده هفدهم و در عصر صفوی میزیست، همراه با هیأتی با هدف بررسی راههای تجارت با ایران و نیز تحقیق درباره نفوذ ترکان عثمانی به ایران آمده بود. ترجمه اُلئاریوس این ویژگی را داشت که هم ساده و قابل فهم برای مردم عادی بود و هم ترکیبی از نظم و نثر در خود داشت.
فیروزآبادی درباره دلیل محبوبیت گلستان در اروپا و جهان آلمانی زبان نیز گفت: در آن دوره، شاهد جنگهای 30ساله در اروپا بودیم که عصری از فلاکت را برای اروپاییان رقم زده بود. در چنین دورهای مفاهیم اخلاقی گلستان، برای مردم اروپا جذاب و ارزشمند بود. مثلا این سخن از سعدی که «هر چه نپاید، دلبستگی را نشاید» به شعار عصر باروک تبدیل شد. همچنین اگرچه اومانیسم اروپایی، تفاوت زیادی با بشردوستی سعدی دارد، اما اروپاییان به دلیل مشابهت مفاهیم، به آثار سعدی نیز علاقه مند شدند.
این استاد دانشگاه، به تاثیر سعدی بر آندریاس گریفیوس، بزرگترین شاعر آلمانی عصر باروک نیز اشاره کرد و گفت: کلیپیوس بارها از صور خیال و حتی از کلام سعدی استفاده کرده است.
وی گفت: تاثیر سعدی آنقدر ژرف بود که یوزف فون هامر، شرقشناس، در کتاب «تاریخ سخنوری ایرانیان»، وی را مشهورترین شاعر ایرانی در اروپا نامیده و گفته است در میان شاعران ایرانی، هیچکس مانند سعدی نکتههای اخلاقی را مطابق طبع مردم مغربزمین بیان نمیکند.
فیروزآبادی تأثیر گوته از سعدی را نیز حاصل مطالعه آثار هامر دانست و گفت: گوته بارها از سعدی «نقل به مضمون» کرده است.
وی با اشاره به عصر رمانتیک، یادآور شد نگاه به شرق و ترجمه آثار فارسی در دوره رمانتیک، اوج گرفت و در همین دوره، بوستان سعدی نیز به آلمانی ترجمه شد؛ هرچند گلستان همچنان محبوبتر بود. در این دوره، ترجمه کارل هاینریش گراف از بوستان سعدی بسیار شاخص شد؛ زیرا او کوشید قالب شعر را نیز رعایت کند و کمابیش، همان حسی را به خواننده آلمانی بدهد که از خواندن متن اصلی به زبان فارسی حاصل میشود.
فیروزآبادی، سپس به بررسی سایر ترجمههای آثار سعدی در قرنهای 20 و 21 پرداخت.
پوشکین: حکمت سعدی «زرین» و اشعار او «دُرّ» است
جانالله کریمی مطهر، استاد ادبیات روس و دیگر سخنران این نشست، گفت: الکساندر پوشکین، شاعر و نویسنده بزرگ روسیه، در اثری با نام «در نسیم دلنواز فوارهها»، از سعدی به عنوان شاعری دوراندیش و شهره آفاق یاد کرده است که حکمت زرین دارد و اشعارش دُرّ گرانبهاست و همه را شگفتزده میکند.
این استاد دانشگاه افزود: پس از کشته شدن گریبایدوف، سفیر روسیه در ایران در سال 1829، هیأتی از ایران به روسیه رفت تا هم جنازه را تحویل مسکو بدهد و هم جلوی جنگهای بعدی را بگیرد. شاعری ایرانی به نام فاضل خان گروسی، متخلص به شیدا، نیز این هیات را همراهی میکرد. الکساندر پوشکین در دیدار با فاضل خان، شعری را به او تقدیم کرد که با نام «تقدیم به فاضل خان» شناخته میشود. محتوای شعر پوشکین خطاب به فاضل خان، این است که اگرچه به کشوری (روسیه) میآیید که آب و هوای متفاوتی دارد، اما اینجا حافظ و سعدی، نامهای آشنایی هستند.
وی گفت: پوشکین حتی رمان خود به نام «یوگنی اونِگین» که به عنوان اصیلترین رمان روسیه از آن یاد میشود را نیز با کلامی از سعدی پایان داده است.
کریمی مطهر همچنین با اشاره به ایوان بونین، نویسنده و شاعر بزرگ روس که اواخر قرن 19 و نیمه نخست قرن بیستم میزیست، گفت: بونین به بسیاری از کشورهای اسلامی سفر کرده است. وی در جایی گفته است در همه سفرهایم، ترجمه قرآن و آثار سعدی را همراه داشتم.
فرانسویها سعدی را ملکالشعرای شاعران پارسیگو و ترکیگو میدانستند
محمد زیار، استاد ادبیات فرانسوی نیز در این نشست مجازی، گفت: نخستین اثری که از زبان فارسی به زبان فرانسوی ترجمه شد، منتخبی از گلستان بود که آندره دوریه، دیپلمات فارسیدان، عربیدان و ترکیدان آلمان، آن را پدید آورد.
وی افزود: در فرهنگ شرقشناسی که با نام «کتابخانه شرقی» در قرن هفدهم به زبان فرانسوی منتشر شده، از سعدی به عنوان ملکالشعرای شاعران پارسی و شاعران ترک یاد شده است.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: «لافونتن» بزرگترین حکایتنویس فرانسوی نیز یکی از کسانی است که از حکمت سعدی متأثر بود؛ بهگونهای که دو حکایت از سعدی را نیز بازنویسی کرده و به آن شاخ و برگ داده است.
به گفته زیار، اگرچه فرانسویان در آغاز، سعدی را بیشتر به عنوان یک حکیم میشناختند، اما عصر رمانتیک باعث شد وجه ادبی و شاعرانه سعدی نیز در فرانسه بیشتر شناخته شود. به عنوان مثال، ویکتور هوگو، نویسنده بزرگ فرانسوی، از هر فرصتی برای استمداد از اشعار سعدی استفاده کرده است. وی در کتاب خود با نام شرقیات، از شاعران ایرانی مانند سعدی، حافظ و مولانا بسیار استفاده میکند.زیار با اشاره به علاقه فرانسویان به حکمت سعدی، گفت: بزرگترین فیلسوفان فرانسه در قرن هجدهم، مانند ولتر، روسو، دیدرو، مونتسکیو و غیره، متأثر از سعدی بودند محمد زیار در ادامه، به بررسی شماری از ترجمههای آثار سعدی در قرن 19 و دوران معاصر پرداخت.
آندرانیک سیمونی، استاد زبان و ادبیات ارمنی، دیگر سخنران این نشست، در سخنان خود تأکید کرد که تقسیمبندیهای اروپایی در مورد تأثیر سعدی بر ادبیات ارمنی صادق نیست؛ زیرا ادبیات ارمنی و ادبیات کلاسیک ایران درهمتنیدگی و پیوندهای تاریخی دارند.
وی ضمن اشاره به تاثیر سعدی در ادبیات ارمنی، به کتابی نیز اشاره کرد که با موضوع معرفی سعدی و حضورش در ادبیات ارمنستان، بهزودی در ایران منتشر خواهد شد.
نشست آنلاین «سعدی در آینه ایرانشناسان» عصر پنجشنبه به مناسبت روز گرامیداشت سعدی و به همت انجمن ایرانشناسی برگزار شد.
- بخش نخست این گزارش از سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران – ایرنا می باشد.
- لینک خبر در ایرنا
آخرین سخنران این نشست دکتر محمود جعفری دهقی استاد دانشگاه تهران و رئیس انجمن ایرانشناسی بود. به گفته او برخورد مغرب زمین به فرهنگ و تمدن ایران البته سابقه ای بسیار کهن دارد. می توانم بگویم که نخستین بار در هزارۀ اول پیش از میلاد ایرانیان مکتب خاصی از فلسفه، نجوم و پزشکی را در این سرزمین بنیاد نهادند که از ترکیب سه تمدن ساکنان فلات ایران (تمدن های شهر سوخته، کاسی ها، ایلامی ها، اورارتوها، و …) و مهاجران آریایی به فلات ایران؛ و تمدن همسایگان میانرودانی تشکیل شد. مغان ایرانی این مکتب را بویژه در عصر هخامنشی به مغرب زمین انتقال دادند. فلاسفه آتن از این مکتب و جهان بینی ایرانیان گزارش داده اند. موضوعات یکتاپرستی، آفرینش به دو شکل مینوی و مادی، جدال خیر و شر، فرشکرد و جهان پسین از اندیشه های ایرانی نشات گرفته بود. این احتمالا نخستین برخورد با فرهنگ و تمدن ایرانی بود.
در طول مدتی که فیلسوفان یونانی و رومی به دربار خسرو اول پناهنده شدند و تشکیل حلقه های فلسفی با حضور بزرگمهر حکیم، برخورد رومی ها با آیین مهری پیش از این در عهد اشکانی و رویارویی با آیین مهری و در عصر ساسانی آیین مانوی و در پی آن ایجاد دانشگاه جندی شاپور، مرحله دیگری از رویارویی با فرهنگ ایرانی بود.
ایجاد عصر طلایی در ایران دوران اسلامی، برپایی بیت الحکمه ها و ترجمه آثار علمی و ادبی از زبان های سانسکریت، یونانی، سریانی و پهلوی به زبان عربی و ظهور دانشی مردانی چون بوعلی سینا، فارابی، بیرونی و شاگردان آن ها نظیر سید اسماعیل جرجانی موجب شد که آثار ایرانی به زبان های لاتین و دیگر زبان ها ترجمه و مورد استفاده آن ها قرار گیرد. این مرحله ای دیگر از برخورد تمدن غرب با فرهنگ و تمدن ایرانی بود.
ایشان اظهار داشت در اوایل دوران اسلامی و زمانی که به اصطلاح، عصر طلایی ایران اسلامی خوانده می شود، یعنی دورانی که بیرونی ها، فارابی ها و بوعلی سینا ها آن را برجسته کرده بودند، ایران اسلامی در چشم ایرانشناسان همچنان سرزمینی شگفت انگیز، گرانقدر و مقدس به شمار می رفت. اما به مرور و با گسترش و ترویج آیین مسیح توسط مبلغان دینی، آیین اسلام، بمرور مورد بی مهری آنان قرار گرفت و این احساس با آغاز جنگ های صلیبی به اوج خود رسید. بنابراین، تفکر قرون وسطایی نسبت به ایران و فرهنگ و ادب ایرانیان تفکری مخدوش و مغرضانه بود.
اما از حدود قرن هفدهم نگرش تازه ای از سوی ایرانشناسان نسبت به ایران و ادبیات و تاریخ آن ایجاد شد. این نگاه با توجه به نگرش فلاسفه عصر روشنگری در سده های هجدهم میلادی روشن تر و مثبت تر بود. توجه به زبان فارسی و یادگیری آن و نیز فرهنگ و ادب فارسی حاصل همین دوران است. توجه به خانواده زبانهای هند و اروپایی و متعاقب آن زبانهای ایرانی و نیز ادیان و سنت ها و فرهنگ ایران دوباره احیا شد و کسانی نظیر تاورنیه و شاردن آن را به تحسین نگریستند. از سوی دیگر، ترجمه هزار و یکشب در آغاز قرن هجدهم توسط گالان و تألیف نامه های ایرانی منتسکیو به جذابیت ایران و ایرانیان در نگاه ایرانشناسان افزود. از همین زمان شعر و ادبیات فارسی به جهان غرب معرفی شد و موجب تحسین و حیرت جهانیان گردید.
به این ترتیب، توجه ایرانشناسان به ادبیات فارسی نخست به گلستان سعدی، کلیله و دمنه رباعیات خیام، غزلیات حافظ، شاهنامه فردوسی و در مرحله دوم به مثنوی مولوی و خمسه نظامی و منطق الطیر عطار معطوف شد. از جمله، آثار سعدی به زبانهای انگلیسی، آلمانی و فرانسه ترجمه و منتشر شد. سر ویلیام جونز، از ایرانشناسان شهیر قرن هجدهم انگلستان، با ترجمه آثار شاعران ایرانی متفکرین مغرب زمین را با آثار این بزرگان آشنا کرد. در پی نهضت ایرانشناسی، ایرانشناسان این سامان به ترجمه، تصحیح و معرفی آثار شاعران ایرانی پرداختند.
به گفته جعفری دهقی آشنایی بیشتر ایرانشناسان انگلیسی با ادبیات فارسی از راه هند گسترش یافت. دورانی که زبان فارسی به عنوان زبان رسمی دربار هند به کار میرفت و گردانندگان کمپانی هند شرقی برای شناخت بیشتر هند ناچار به آموزش زبان فارسی بودند. در این زمان آثار شاعران فارسی در هند منتشر میشد. پس از آشنایی با این آثار، ترجمه و تحقیق در ادبیات فارسی از سوی کسانی چون ماهان و لمسدن آغاز شد و چندی بعد راه آن به انگلستان گشوده شد و اهمیت شاعران و بزرگانی چون سعدی برای آنها آشکار گشت.
امرسون شاعر، نویسنده و فیلسوف اهل بوستون امریکا و بانی مکتب تعالی گرایی (ترانسَندِنتالیسم) بود. امرسون بانی مکتب جدیدی در فرهنگ آمریکا محسوب شده و آثار او تأثیر بهسزایی بر مشاهیر رنسانس آمریکایی مانند: والت ویتمن، امیلی دیکنسون، ناتانیل هاثورن، ادگار آلن پو، و هرمان ملویل داشتهاست. امرسون به سعدی علاقه زیادی داشت، تا جایی که نوشتههای وی را با انجیل متی مقایسه می کرد.
آرتور جان آربری (1905-1969) در اواخر جنگ جهانی دوم (۱۹۴۴) هنگامی که مینورسکی از مدرسه السنه شرقیه لندن بازنشسته شد، آرتور جان آربری برای تدریس زبان و ادبیات فارسی به جای او انتخاب شد. وی موفق به ایجاد کرسی مستقل زبان و ادبیات فارسی در این دانشگاه شد. آربری همچنین انجمن خاورشناسان بریتانیا را تشکیل داد. تسلط به زبانهای شرقی بویژه عربی و فارسی موجب شد که آربری آثار گرانبهایی در این زمینه تدوین کند. ترجمۀ او از قرآن کریم در زمرۀ بهترین ترجمههای قرآن به شمار میرود. افزون بر این، ترجمه و توضیح دو باب اول گلستان سعدی در شمار آثار ارزنده او در کنار تحقیقات راجع به نظم و نثر فارسی است.
وی ادامه داد: جرج میشل ویکنز (1918 تا 2006) اهل لندن بود که تحصیلاتش را در ترینیتی کالج لندن تکمیل کرد. در خلال جنگ جهانی دوم مدتی در ایران به سر برد (1941 تا 1946). در دانشگاه لندن و کمبریج تدریس کرد. سال ها به تدریس ایران شناسی در آنجا و سپس در دانشگاه تورنتو پرداخت. ویکنز بوستان سعدی را به انگلیسی ترجمه کرد. وی همچنین مقاله بوستان را برای دانشنامه ایرانیکا تدوین کرده است.
فرانکلین دین لوئیس معاون مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه شیگاگو است. پایاننامه دوره دکتری لوئیس درباره حکیم سنایی، برنده جایزه بهترین رساله سال، از بنیاد مطالعات ایرانی در سال ۱۹۹۵ شدهاست. به نظر لوئیس یکی از نکات برجسته گلستان سعدی، تقابل نفع شخصی در برابر نوع دوستی و انسانیت است. سعدی نکات اخلاقی را به کوتاهی و رسایی بیان می کند و امیدوار است که خواننده از آن ها خسته نشود. لوئیس می گوید همانطور که آدام اُلئاریوس (ص. Xviii) در سال 1654 اظهار داشت، شیوه سعدی در بیان حقایق عمیق با کلمات کوتاه احتمالاً تأثیر خود را بر پادشاهان و صاحبان قدرت می گذاشت.
به نظر لوئیس آنچه سعدی را از یک گزارشگر ساده متمایز می سازد شیوه های استادانه او در نقل حوادث و روایات است. به نظر می رسد که سعدی هنگام نگارش گلستان پنجاه ساله بوده فصل پایانی گلستان دربارۀ حمله مغول وغارت بغداد است. مضامین گلستان این واقعیت را نشان می دهد که سعدی به زندگی صوفیانه و گوشه نشینی چندان باور ندارد. بلکه بیشتر به اومانیسم و انسان دوستی توجه دارد. مثلا رفتار ناروا به سیاهان و یهودیان و زنان را تقبیح می کند. وی به نقل از دشتی و دیگران گلستان را آینه زندگی روزمرۀ مردم آن دوران می داند. تسلط سعدی به زبان عربی سبب شده که ساختار دستوری متن گاه از زبان عربی پیروی کند. بنابر نظر لوئیس سعدی به عنوان استاد اخلاق جانشین غزالی شد و بعدا شهرت او به آناتولی نیز رسید.
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.