محمود جعفری دهقی استاد گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران صحبتهایش را با این پرسش شروع کرد که ایرانشناسی قرار است چه کاری انجام دهد و شناخت ایران از چه زمانی شروع شد؟ وی گفت: طبق اسنادی که امروز در دسترس است نشان میدهد که شاید نخستین بار این فلاسفه یونانی بودند که به […]
محمود جعفری دهقی استاد گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران صحبتهایش را با این پرسش شروع کرد که ایرانشناسی قرار است چه کاری انجام دهد و شناخت ایران از چه زمانی شروع شد؟
وی گفت: طبق اسنادی که امروز در دسترس است نشان میدهد که شاید نخستین بار این فلاسفه یونانی بودند که به فرهنگ و تمدن ایرانی توجه نشان دادند. کهنترین مرکز پژوهشهای فلسفی در جهان آتن بوده است. فلاسفه و علاقهمندان برای مباحث فلسفی در آتن گرد هم آمده بودند. اتفاقی که افتاد باعث شد توجهشان به برخی مفاهیم و مسائلی که توسط ایرانیان مطرح شده بود، جلب شود.
رئیس انجمن ایرانشناسی افزود: به نظر میرسد در هزاره اول قبل از میلاد یک مکتب در ایران وجود داشته که پایهگذار مکتب فکری ایرانی شده است. بر اساس تحقیقات غربیها، گروهی از متفکران مغان ایرانی که هم وظیفه روحانیت داشتند و هم وظیفه فلسفی و اندیشیدن، پایهگذار این مکتب فکری بودند. این مکتب بر اساس تلاقی اندیشههایی که در سرزمین ایران با ورود آریاییها و همچنین افراد بومی و اندیشه همسایگان ایرانی از جمله بابلیها و سومری، به وجود میآید و در ایران تفکری به نام مکتب ایرانی را شکل میدهد. این مکتب در طول تاریخ باستان ادامه داشته است. در پزشکی حرفهای زیادی برای گفتن وجود داشته و شواهد آن در متون پهلوی باقی مانده است.
وی تشریح کرد: مکتب فکری ایرانی حرفهای اساسیتری برای گفتن داشته است. اولین نکتهای که در این مکتب ایجاد شد «یکتاپرستی» بود. ایران به عنوان یکی از نخسین تمدنهای یکتاپرست در طول تاریخ شناخته میشود. ایرانیان برای نخستین بار اهورامزدا را به عنوان ایزد یکتا معرفی میکنند و باقی ایزدان را به عنوان فرشتگان همکار اهورامزدا میدانستند. بر این اساس نخستین ملتی که به توحید روی آورده است ایرانیان بودهاند و بعدها این اندیشه به آتن منتقل میشود.
جعفری دهقی بیان کرد: موضوع دومی که در مکتب فکری ایرانیان مطرح میشد آفرینش جهان بود و این که چرا خداوند جهان را آفریده است. فلسفه ایرانیان باستان این بود که چون در این جهان پدیدهای به نام اهریمن وجود دارد، باید با این پدیده شر و اهریمنی مبارزه کند و برای مبارزه باید افرادی وجود داشته باشند که این مسئولیت را بر عهده بگیرند. آن طور که در کتب دینی باستان ما آمده است ارواح انسان در عالم ملکوت تعهد میکنند که به این جهان بیایند و با فساد و شر مبارزه کنند.
وی یادآور شد: موضوع دیگری که خیلی حائز اهمیت است و در مکتب ایرانی شکل گرفته، مساله فرمانروایی و حکومت است. نیاکان ما اعتقاد داشتند که بزرگترین فرمانروای این جهان، اهورامزدا یا خود خداوند است. بر این اساس کسی که قصد دارد بر این جهان یا بخشی از آن حکومت کند باید دارای صفات الهی باشد و از خصوصیاتی مانند دادگری و خردمندی برخوردار باشد. بنابراین افرادی که به حکومت میرسیدند به اصرار میخواستند نشان دهند که از این ویژگیهای الهی برخوردارند. نماد این موضوع فره بود که به نحوی از سوی خداوند به آنها عنایت میشد. در تمام نقش برجستههای ساسانی میبینیم که شاه، فره ایزدی را از دست اهورامزدا میگیرد.
وی گفت: اندیشه حکمرانی، بعدها در دوره اسلامی خیلی مورد حرمت قرار گرفت و متفکرین این موضوع را به عنوان یک اصل حکومت در طول تاریخ مورد توجه قرار دادند از جمله خواجه نظامالملک در کتاب «سیاستنامه» به این مساله بسیار پرداخته است.
جعفری دهقی عنوان کرد: موضوع دیگری که در این اندیشکده به آن پرداخته شده مبنای جهان است. ایرانیان اعتقاد داشتند که مبنای این جهان، خرد است؛ اسم خداوند، خردمند یکتا است. اهورامزدا یعنی سرور خردمندان یکتا. ایرانیان اعتقاد داشتند آفرینش جهان بر اساس خرد انجام شده است.این اندیشکده و اندیشههای آن به اشکالی در دوره هخامنشیان به جهان غرب منتقل میشود. افرادی که به اداره ساتراپها میرفتند این اندیشهها را با خودشان منتقل میکردند. محققان امروز معتقد هستند نخستین برخورد جهان غرب با اندیشههای مکتب ایران در دوره هخامنشیان بوده است. این موضوع بار دیگر در دوره ساسانیان و در زمان خسرو انوشیروان اتفاق میافتد. خسرو انوشیروان به فلسفه علاقهمند بود و طبق دستور او تمام منابع فلسفی از یونانی و سریانی به پهلوی ترجمه شد. بر این اساس افرادی برای جمعآوری و انتقال متون فلسفی از سوی ایران مامور میشوند که برای مثال میتوان از بزرگمهر یاد کرد که کتاب کلیله و دمنه را از هند به ایران میآورد. در این دوره به دلیل ضدیت آیین مسیح و عقاید فلسفی، بسیاری از فلاسفه مهاجرت میکنند و به دربار خسرو انوشیروان میروند و در حلقههایی که تشکیل میشده به مباحث فلسفی میپرداختند.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: سومین رویارویی غربیها با مکتب فکری ایرانی در اوایل دوره اسلام روی میدهد. از این دوره به عنوان عصر طلایی اسلام یاد میشود و بزرگانی مثل ابنسینا، ابوریحان، فارابی، غیاثالدین کاشانی و… ظهور میکنند و آثار و رسالههای این بزرگان دست مایه تحقیق و دانش غربیها میشود.
جعفری دهقی تاکید کرد: در طول تاریخ بارها شاهد این هستیم که فرهنگ و تمدن ایرانی مورد توجه غرب قرار میگیرد. البته متاسفانه در دوره خاصی که مسیحیت به دلیل مخالفت با ادیان که در نهایت منجر به جنگهای صلیبی میشود، مدتی ایرانیها مورد بیمهری قرار گرفتند. اما به محض این که عصر روشنگری در غرب آغاز شد، دوباره غربیها متوجه شرق و به ویژه سرزمین ایران شدند. مونتسکیو، در اثر بزرگ خودش به شگرفی از بزرگان ایرانی یاد میکند. از همین دوره است که ترجمه آثار ایرانی در غرب آغاز میشود. این جریان تا زمان قاجار ادامه دارد و احتمالا به دلیل بیکفایتی امرا و همچنین مشکلات جهانی باعث میشود که ایران بار دیگر به محاق تاریکی فرو رود.
رئیس انجمن ایرانشناسی یادآور شد: ایرانشناسی بحث جدیدی نیست. ایران همواره مورد نظر و توجه جهانیان بوده است. امروز کار ایرانشناسی این است که نکات ذکر شده را بشناسد و آنها را به جهانیان معرفی کند و ایران واقعی را نیز به جوانان کشور خودمان بشناساند. اگر ما به این بحث مهم نپردازیم ممکن است دچار یک سری مشکلات اجتماعی و سیاسی شویم. ممکن است جوانان ما دچار تبلیغاتی شوند که هدفش نابودی این سرزمین است و این موضوع وظیفه بسیار بزرگی بر عهده استادان و متفکرین و دانشجویان این سرزمین میگذارد.
جعفری دهقی خاطرنشان کرد: این افتخار را دارم با لطف دوستانی که این نشست را ترتیب دادهاند آغاز فعالیت انجمن ایرانشناسی قزوین را اعلام کنم. خوشبختانه آقای دکتر عادلفر لطف کردند و این زحمت بزرگ را عهدهدار شدند و دوبار تاکید میکنم بخش مهمی از فعالیتهای انجمن باید به آثار همین منطقه متمرکز و متون بومی، بزرگان منطقه شناسایی و معرفی شود.
منبع: روزنامه ولایت قزوین
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.